بازاریابی چابک، رویکرد جدیدی است که با الهام از توسعه سریع ، به تغییرات محیط بیرونی سازمان واکنش و پاسخگویی سریع و موفق انجام می دهد. موسسه مشاوره بین المللی مکنزی با استفاده از استعاره اتاق جنگ، روش تحقق بازاریابی چابک رابه تصویر می کشد. 

 

مفهوم چابکی سازمانی ( Agility) در سال 1991 به  دنیای کسب و کار معرفی شد.  در واقع چابکی به معنای توانایی پاسخگویی و واکنش سریع و موفق به تغییرات محیط بیرونی سازمان است. بازاریابی چابک که از دل سازمان‌های چابک نشات می‌‌گیرد، رویکردی جدید است که از توسعه سریع الهام گرفته است. بالاترین اولویت در میان بازاریابان چابک، راضی کردن مشتری از طریق ارائه به موقع و پیوسته خدمات بازاریابی محسوب می‌شود.این نوع بازاریابی یک فرآیند تکراری است و در آن مکررا بازخوردهای بازار ارزیابی می‌شود و در آن توانایی واکنش نشان دادن به شرایط در حال تغییر بازار وجود دارد. این روزها همه می‌خواهند «چابک» باشند. در این مقاله برآنیم برایتان از موفقیت شرکت‌ها در توسعه افراد، فرآیندها و تکنولوژی بازاریابی برای تحقق بازاریابی چابک بگوییم.

یک بانک بین‌المللی اخیرا تصمیم گرفته است تا ببیند مشتریانش چگونه به یک ایمیل جدید پاسخ خواهند داد. بررسی آغاز شد و هشت هفته بعد، آنها برای شروع آماده بودند. در جهانی که افراد تصمیم می‌گیرند پس از سه ثانیه یک صفحه وب را رها کنند و شرکت Quicken Loans پاسخ متقاضیان آنلاین رهن را در کمتر از 10 دقیقه می‌دهد، هشت هفته برای یک تست ایمیل، شرکت را به ناکجاآباد می‌کشاند. گرچه برای بسیاری از متصدیان بزرگ، چنین سرعت کندی امری معمول محسوب می‌شود.

قطعا همه شما شنیده‌اید که چگونه تکنولوژی دیجیتال به بازاریابان اجازه می‌دهد از طریق مسیرهای نوآورانه، برای رفع نیازهای مشتریان مشارکت کنند، اما سود بردن از امکانات جدید که توسط دنیای دیجیتال ایجاد شده است، نیاز به سریع‌تر شدن واحد‌های بازاریابی دارد. به عبارت دیگر، آنها باید چابک شوند.«چابک» در مفهوم بازاریابی به معنای استفاده از داده‌ و تجزیه و تحلیل برای یافتن فرصت‌ها و راه‌حل‌های محتمل برای مشکلات در زمان درست، آزمایش کردن سریع گزینه‌های پیش‌رو، ارزیابی نتایج آن و تکرار سریع عملکردهای صحیح است. یک واحد بازاریابی چابک و با عملکرد بالا می‌تواند صدها کمپین تبلیغاتی را در یک زمان و چندین ایده جدید را هر هفته راه‌اندازی کند.

توجه کنید که حتی دیجیتالی‌ترین سازمان‌های بازاریابی چابک نیز افزایش 20 تا 40 درصدی درآمد را تجربه‌ کرده‌اند. چابکی همچنین سرعت را افزایش می‌دهد: سازمان‌های بازاریابی که پیش‌تر چند هفته یا حتی چند ماه را برای اخذ یک ایده خوب و ارائه محصول یا خدمت جدید صرف می‌كردند، دریافتند که پس از پذیرش عملیات بازاریابی چابک، می‌توانند در کمتر از دو هفته آن را به انجام برسانند. چابک کردن سازمان بازاریابی شما موضوع چندان ساده‌ای نیست؛ اما روش عملی و موثر زیربرای رسیدن به این امر وجود دارد.

تیمهای بازاریابی چابک را با یکدیگر ترکیب کنید

تعدادی پیش‌نیاز برای بازاریابی چابک وجود دارد. یک واحد بازاریابی باید درک واضحی از آنچه می‌خواهد با عمل چابک خود انجام دهد (به‌عنوان مثال، چه بخش‌هایی از مشتری را می‌خواهد به‌دست آورد یا کدام مسیر تصمیم‌ مشتری را می‌خواهد بهبود ببخشد) و داده کافی، تجزیه و تحلیل و نوع درستی از زیربنای بازاریابی- تکنولوژی را داشته باشد. این جزء تکنولوژی به بازاریابان کمک می‌کند تا داده‌ها را از سیستم‌های مختلف جمع‌آوری و مدیریت کرده و بر مبنای مدل‌های بهتری تصمیم‌گیری کنند و در نتیجه مشتری‌ها را بهتر ردیابی کنند. پیش‌نیاز مهم دیگر حمایت و نظارت رهبران ارشد بازاریابی بر تغییر به سوی «چابکی» است. آنها منابع کلیدی و حمایت را فراهم می‌کنند؛ آن هم زمانی که راه‌های جدید کار کردن با مقاومت ناگزیر روبه‌رو هستند.

گرچه این موارد برای موفقیت ضروری هستند؛ اما مهم‌ترین آیتم آنها «افراد» محسوب می‌شوند. افرادی که می‌توانند در قالب تیمی از افراد مستعد به سرعت با یکدیگر کار کنند. آنها باید مهارت‌ها را در عملکردهای چندگانه (هم داخلی و هم خارجی) به‌دست آورند، از روشهای سنتی و فاقد ارزش افزوده که کسب‌وکار مرسوم نامیده می‌شود رها شوند، تا بتوانند تمام‌وقت با یکدیگر کار کنند و در یک «اتاق جنگ» در کنار یکدیگر قرار گیرند.

ترکیب تیم هر چه باشد، اتاق جنگ نیاز به ارتباطات واضح با دیگر گروه‌ها در سراسر سازمان و فرآیندهای چابک دارد. تسهیل کننده یا به اصطلاح scrum  master که تجربه هدایت تیم‌های چابک را دارد و معمولا با یک دستیار کار می‌کند، رهبری تیم را برعهده می‌گیرد. در واقع اسکرام مستر اولویت‌ها را تعیین، فرضیه‌ها را تعریف، منابع ضروری را شناسایی و دوره‌های زمانی( چرخه‌های یک تا دو هفته‌ای) را مدیریت می‌کند.

بازبینی مرحله به مرحله از آنچه یک تیم بازاریابی چابک انجام می‌دهد

در اینجا چگونگی کارکرد یک تیم چابک را بیان می‌کنیم:

1. با رهبری سازمان هم‌تراز می‌شود و انتظارات تیم را می‌سازد

وقتی تیم اتاق جنگ گرد هم می‌آیند، با رهبران واحد بازاریابی و دیگر ذی‌نفعان کلیدی کار می‌کنند تا همه افراد را با اهداف شرکت تطبیق دهند. پس از آن، تیم اتاق جنگ یک جلسه ترتیب می‌دهد تا روشن کند که دستورالعمل‌ها و قواعد سابق دیگر استفاده نمی‌شوند و فرهنگ و انتظارات چابک را به تفصیل بیان می‌کند: همکاری عمیق و مداوم؛ سرعت؛ اجتناب از کسب‌و‌کار مرسوم؛ پذیرش امورغیرمنتظره‌؛ تلاش برای ساده‌سازی؛ پاسخگویی و از همه مهم‌تر، قرار دادن مشتری در نقطه ثقل همه تصمیمات.

2. داده‌ها را برای شناسایی فرصت‌ها تحلیل می‌کند

تیم باید وارد عمل شود. این کار با توسعه دیدگاه‌ها بر مبنای تجزیه و تحلیل‌های هدف شروع می‌شود. این دیدگاه‌ها باید برای شناسایی ناهنجاری‌ها، مشکلات یا فرصت‌ها در فرآیند تصمیم‌گیری مشتری کلیدی یا چشم‌اندازها هدف‌گذاری شوند. هر روز صبح یک لیست عملیات روزانه وجود دارد که می‌گوید کدام عضو تیم گزارش سریعی در مورد عملکرد روز قبل و عملکرد برنامه‌ریزی شده برای امروز خود ارائه می‌دهد. این روشی قدرتمند برای ایجاد پاسخگویی است. چرا که هر فرد قول یک وظیفه روزانه را به همتایان خود می‌دهد و دقیقا روز بعد باید گزارش آن را ارائه دهد.

3. آزمون‌ها را طراحی‌ و اولویت‌بندی می‌کند

برای هر فرصت یا مساله‌ای، این تیم ایده‌هایی در مورد چگونگی بهبود تجربه و راه‌هایی برای آزمون این ایده‌ها را توسعه می‌دهد. برای هر فرضیه، این تیم یک روش آزمون را طراحی و شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIs) را تعریف می‌کند. وقتی لیستی از آزمون‌های بالقوه جمع‌آوری شد، بر مبنای دو معیار اولویت‌بندی می‌شود: اثر بالقوه برکسب‌و‌کار و سهولت اجرا. ایده‌های اولویت‌بندی شده فورا در راس صف آزمون قرار می‌گیرند.

4. آزمون‌ها را اجرا می‌کند

تیم موردنظر آزمون‌ها را در یک تا دو هفته اجرا می‌کند تا ثابت کنند که آیا نگرش‌های پیشنهادی کارگر می‌افتند یا خیر.

5. ایده‌ را بر مبنای نتایج تکرار می‌کند

تیم باید مکانیزم‌های پیگیری موثر و بی‌عیب داشته باشد تا به سرعت در مورد عملکرد هر آزمون گزارش دهد. اسکرام‌مستر جلسات بازبینی را هدایت می‌کند تا یافته‌های آزمون را بررسی کند و تصمیم بگیرد که چگونه این آزمون‌ها را قیاس کند تا به نتایج امیدبخش دست یابد، خود را با بازخوردها وفق دهد و نتایجی که بی‌فایده هستند را از بین ببرد. (البته همه اینها در یک چارچوب زمانی فشرده خواهد بود). در پایان هر دوره زمانی، تیم اتاق جنگ درس‌های آموخته‌شده را استفاده کرده و نتایج را به اطلاع ذی‌نفعان کلیدی می‌رساند. اسکرام مستر اولویت‌ها را بر مبنای نتایج آزمون‌ها در دوره زمانی قبلی دوباره تعریف می‌کند و به‌کار روی فرصت‌ها برای دوره زمانی بعدی ادامه می‌دهد.

نکته مهم: سنجش در سراسر سازمان

ایجاد یک تیم اتاق جنگ واحد، هدف نهایی بازاریابی چابک است. انجام این عمل، نیاز به میل برای سرمایه‌گذاری در زمان و منابع، برای تحقق «چابکی» دارد. اولین قدم در سنجش، ایجاد اعتبار است. وقتی تیم اتاق جنگ مسیر خود را از طریق آزمون‌ها پیش می‌برد، نتایج عملیات چابک در کل واحد بازاریابی منتشر خواهد شد. با اعتبار، افزودن تیم‌های چابک‌تر آسان‌تر است؛ به عنوان مثال یک شرکت خرده‌فروشی جهانی، مقیاس عملیات خود را افزایش داده است تا زمینه فعالیت موازی 13 اتاق جنگ را فراهم کند.

وقتی شرکت‌ها اتاق‌های جنگ جدید را اضافه می‌کنند، بسیار مهم است که هر کدام به شدت بر یک هدف، محصول یا خدمت خاص و برروی اهداف کسب‌و‌کار شرکت تمرکز کنند. به عنوان مثال، برخی شرکت‌ها یک تیم متمرکز بر جذب مشتری دارند. برخی دیگر تیم بازاریابی خود  را بر فروش مکمل ( selling  cross) یا بیش‌فروشی (upselling) برای مشتریان موجود متمرکز می‌کند. سایرین دارای تیم‌هایی هستند که برای محصولات متفاوت یا بخش‌های مشتری اختصاص داده شده‌اند. وقتی یافته‌های محتمل تست‌ تبدیل به قوانین کسب‌و‌کار می‌شوند و وقتی شمار اتاق‌های جنگ افزایش می‌یابد، دیدگاه‌های جمع‌آوری‌شده توسط عملیات چابک ، بخش بسیار بزرگی از فعالیت‌های بازاریابی سازمان را شکل خواهد داد.مدیران بازاریابی اغلب تغییر را چالش مرتبط با فائق آمدن بر کسب‌وکار مرسوم تعریف می‌کنند. با پذیرش فعالیت‌های چابک، بازاریابان می‌توانند سازمان‌های خود را به سوی تیم‌های سریع تغییر دهند. تیم‌هایی که به ‌طور مداوم رشد را برای کسب‌وکار به ارمغان می‌آورند.

منبع اصلی: McKinsey

منبع ترجمه: دنیای اقتصاد، مورخ 17 آذر 1395 خلاصه شده

ارسال نظرهای شما :

نظری ثبت نشده است.