شادی بسیار مهم است. وقتی شاد باشیم، ارتباطات بهتری می سازیم، دستاوردهای بهتری داریم و به موفقیت در مفهوم کلان آن نزدیکتر می شویم. از همین روست که توجه به شادی در سازمانها هم روز به روز مورد توجه بیشتر قرار میگیرد. در این مورد پیش از این هم نوشته ایم.

این نوشته مربوط به مدل ساده ای است که توسط مارتین سلیگمن توسعه داده و معرفی شده است. تاریخچه این مدل قدیمی تر است اما به طور مشروح در کتاب این روانشناس شهیر تحت عنوان Flourish: A Visionary New Understanding of Happiness and Well-Being منتشر و معرفی شد. اما این مدل از چه اجزائی ساخته شده است؟

مدلی که این نوشته به معرفی آن اختصاص دارد، مدل PERMA است، که نام آن از ترکیب حروف پنج ویژگی ساخته شده است. این ویژگیها عبارتند از:

  • P= احساسات مثبت  یا Positive Emotion

برای برخورداری از سلامت، به احساسات مثبت نیاز داریم. تمام حسهای خوب، مثل کنجکاوی، عشق، محبت، بخشش، ایثار، امید و رضایت خاطر در این حوزه جای دارند. نکته مهم در این بعد آن است که از خودمان در همین الان و اکنون لذت کافی ببریم.

  • E= تعلق  یا Engagement

این همان حس خوبی است که وقتی در کاری غرق میشویم، متوجه گذشت زمان نمیشویم. متوجه نمشویم که کی شب و کی روز شد، نمی دانیم که کی آخرین بار غذا خوردیم یا راه رفتیم. وقتی در این حس و حال با یک موقعیت یا یک کار باشیم، جداً حس خوبی را تجربه میکنیم و این به سلامت ما کمک میکند. این حالت همان احساس تعلق سازمانی است.

  • R = ارتباطات مثبت یا همان Positive Relationship 

انسان موجودی اجتماعی است و تعامل یک نیاز حیاتی بشر است. بنابراین در نیاز ما به این پدیده به سختی میتوان تردید کرد. حال هر قدر ارتباطات مثبت تر و موثرتر و لذت بخش تری داشته باشیم، سالم تر خواهیم بود. توسعه این ارتباطات به شدت به سطح سلامت ما کمک میکند.

  • M= معنا یا Meaning

معنا چیزی است بزرگتر از وجود خودمان. معنا میتواند در مذهب یا در فعالیتهای مفید اجتماعی یا چیزهایی شبیه این باشد که فردیت و منیت در آن رنگ و اثر کمتری، تا حد صفر، داشته باشند. وجود معنا در زندگی به سلامت ما کمک مهمی میکند. بهتر است بخشی از زندگی خود را به کارهای عام المنفعه تخصیص دهیم تا از این موهبت استفاده کنیم.

  • A= دستاورد یا همان Achievement

داشتن دستار به معنی کارمند بهتر یا پر کار تر نیست. همه ما دائم در تلاش هستیم تا به چیزهای بهتر برسیم، مثلاً یک زبان جدید یاد بگیریم، تناسب اندام بهتری داشته باشیم، و مواردی از این دست. رسیدن به این موارد دستاوردهای ما از زندگی مان هستند. اینها به زندگی و تلاش ما رنگ و لعاب بهتری میدهند. ما همه به دستاور نیاز داریم و هیچ ایرادی ندارد که این دستاورد به دیگران هم سودی برساند. که اگر چنین شود، معنا و دستاورد با هم ترکیب شده و ما حسی باز هم بهتر خواهیم داشت.

در مدل توضیح داده میشود که اینها لوازم شادی و سلامت هستند. باید آنها را در زندگی و اطراف خود جستجو کنیم. اگر آنها را نیافتیم در پی ریشه ها باشیم. چرا حسهای مثبت را تجربه نمیکنیم؟ چرا هرگز احساس رضایت نداریم یا کم داریم؟ اگر حس تعلق به چیزی را نداریم، یک جای کارمان ایراد دارد. باید ببینیم به چه چیزهایی میتوانیم چنان بپردازیم که در آنها جاری شویم و زمان برایمان متوقف شود؟ کارهای داوطلبانه و عام المنفعه، داشتن دستاورد در زندگی و تلاش برای آن، هدفمندی و سخت کوشی و … مواردی هستند که در همه آنها باید نقش خودمان را جستجو کنیم و ببینیم چطور میتوانیم آنها را در اطراف خود، اگر نیستند، به وجود آوریم و اگر هستند، از آنها لذت ببریم.

این مدل هم ساده است، اما رسیدن به این سلامت و شادی هم آسان نیست. باید بگردیم و بخواهیم.

شما چقدر از زمان حال زندگی تان لذت میبرید؟

منبع مطلب با تغییرات جزئی: سایت رفتار سازمانی- مورخ 9 آبان 1395

منبع عکس: سایت GoStrength

ارسال نظرهای شما :

نظری ثبت نشده است.