این روزها مردم امارات در حال سپری کردن جشن های استقلال کشور خود هستند؛ کشوری که در 44 سالی که از استقلالش گذشته، توانسته است بیش از بسیاری از ممالک دارای تاریخ و تمدن و وسعت، بدرخشد و سری در میان سرها داشته باشد. سرزمینی که امروز به نام "امارات متحده عربی" شناخته می شود، یک قرن پیش، موطن بادیه نشینانی بود که به سختی روزگار می گذراندند. قحطی دهه های 1930 و 1940 میلادی عرصه را چنان بر مردمان آن دیار تنگ کرد که چاره ای جز سرخ کردن و خوردن ملخ های پرشمار بیابان نداشتند. با این حال، مردم آن سرزمین، خود را محکوم به گم شدن در میان توفان های شن و محو شدن در تاریخ ندانستند. آنها تصمیم گرفتند خاک را به طلا تبدیل کنند و بی هیچ مبالغه ای این کار را کردند و از این رو ، پر بیراه نیست به مردم این سرزمین و حاکمان دوراندیش آن لقب کیمیاگر داد. اما راز پیشرفت امارات و به ویژه شهر دوبی چیست و چه درس هایی در آن برای ملت های تشنه پیشرفت وجود دارد؟ چگونه است که مردمان زیادی در نقاط مختلف دنیا که بسیار بیشتر از اماراتی ها امکانات دارند و البته همانند آنها مشتاق رشد و توسعه هستند، هنوز اندر خم یک کوچه اند و مردم این کشور کوچک توانسته اند در کمتر از نیم قرن، از چادر نشینی به قصر نشینی برسند و از شتر سواری به مالکیت یکی از برترین خطوط هوایی جهان؟!
با مطالعه در تاریخ امارات، می توان گفت که همسایه های جنوبی، خود را به چند اصل برتری بخش آراستند و گوی سبقت را ربودند:
1- هدفمندی، ایمان به ساختن و تلاش واقعی:محمد بن راشد آل مکتوم نخست وزير دولت امارات و حاكم دبي کتابی دارد به نام " نگرش من" ؛ خاطره ای جالب از او را در این کتاب که به 30 سالگی شیخ مربوط می شود، بخوانید: در دهه 1980 ، اجلاسی متشکل از برخی مقامات عربی برگزار شده بود. همه درباره جنگ ایران و عراق و بحران فلسطین صحبت می کردند و من ، خواستم فضا را عوض کنم. بنابراین رو به مقامات حاضر در اجلاس کردم و گفتم که چرا به جای این بحث ها، فکری به حال توسعه منطقه نمی کنیم و مثلاً چرا سعی نمی کنیم دوبی را به شهری توریستی تبدیل کنیم که از سراسر دنیا به سویش بیایند؟ واکنش مقامات عربی جالب بود؛ یکی شان که وزیر بود، پاسخ داد: آخر دوبی چه دارد که بتوان آن را به جاذبه توریستی تبدیل کرد؟ چیزی جز صحرای برهوت و خورشید سوزان و شرجی دریا و شن های داغ؟ شاید هر کس دیگری جز شیخ محمد بود، با خود می اندیشید که عجب سخن یاوه ای گفتم! راست می گویند، شهر و کشور من چه جاذبه ای برای گردشگران دارد؟ اما شیخ، آن کنایه را نادیده گرفت و حتی به موتور محرکی برای خودش تبدیل کرد تا با عمل به گفته اش ، جواب آن وزیر طعنه گو را بدهد. او به کشورش بازگشت و در حالی که صدای وزیر در گوشش می پیچید که دوبی چه جاذبه ای دارد، با خود گفت: "جاذبه را باید ساخت." و بدین ترتیب، گام های زیربنایی را برداشت، شرکت هواپیمایی امارات را تأسیس کرد، به جذب سرمایه گذاری های خارجی پرداخت، در دادن امتیازات به سرمایه گذاران، خساست به خرج نداد و دوبی را به بهشت سرمایه گذاران تبدیل کرد، هتل ها یکی پس از دیگری ساخته شدند و آن صحرای برهوت، به زمینی گران قیمت تبدیل شد که تاجران برای متر مترش ، با یکدیگر چانه می زدند، مراکز خرید را به مدرن ترین شکل ممکن ساخت، کوشید تفریحاتی که توریست ها به دنبال آن هستند را در بهترین کیفیت فراهم کند و ... سال ها بعد، آن وزیر عربی که سخنان شیخ محمد را مسخره کرده بود، برای گذراندن ایام تعطیلات خود به همراه خانواده به دوبی رفت.
2- آنچه برای تجارت خوب است برای دهکده خوب است: این شعار حاکمان دوبی بود، زمانی که این شهر، دهکده ای بیش نبود. دوبی و بخش وسیعی از امارات در حاشیه دریا قرار داشتند و مردمانش می کوشیدند با تجارت دریایی روزگار بگذرانند، تجارتی که چندان هم پر رونق نبود. با این حال، آنان فارغ از شعار زدگی و تعصبات قبیله ای، برای تجارت ارزش بسیاری قائل بودند. این روحیه نسل به نسل منتقل شد و اینک بخش عمده ای از درآمد امارات و مخصوصاً دوبی، نه از فروش منابع زیر زمینی یا تولید کالاهای صنعتی یا کشت محصولات کشاورزی که از تجارت است. زمانی که اعلام شد میزان صادرات امارات به ایران از مرز 10 میلیارد دلار گذشته است، کسانی که سرشان در حساب و کتاب بود، دانستند که اماراتی ها، سود هنگفت ناشی از این تجارت را به این خاطر کسب کرده اند که قواعد تجارت را بسیار خوب بلدند. دیروز ، آنچه برای تجارت خوب بود، برای "دهکده" هم خوب است و امروز ، اماراتی ها بر این باورند آنچه برای تجارت خوب است ، برای "کشور" هم خوب است.
3- تساهل با خارجی ها و داخلی ها: مردم عرب، عمدتاً مردمانی مهمان دوست هستند. اماراتی ها، این سنت دیرین عربی را به اقتصاد گردشگری هم گره زدند. بدین ترتیب، گردشگران سراسر جهان بی هیچ واهمه ای راهی این کشور و مشخصاً دوبی شدند تا در جایی که هیچ کس درباره مذهب و ملیت شان نمی پرسد و سلیقه ای بر ایشان تحمیل نمی کند، مورد احترام واقع شوند. این فرهنگ نهادینه شده، باعث شد شهر دوبی بتواند به تنهایی بیش از میلیونها توریست را به خود جذب کند و مدیران این شهر در حال برنامه ریزی برای رساندن این تعداد به 20 میلیون توریست در سال 2020 هستند.این سهل گیری، فقط در قبال خارجیانی که از امارات دیدن می کنند لحاظ نمی شود بلکه در درون جامعه امارات نیز چنین وضعیتی حاکم است، چنانچه شیخ محمد می گوید: ميان دين و مدرنيسم و يا ميان دين مان و آنچه تمدن سالم ارائه مي كند، هيچ نوع تناقضي نمي بينيم. از اين رو هرگز براي دنيايمان از دين مان هزينه نمي كنيم زيرا در اين صورت هم دين مان را از دست خواهيم داد و هم دنيايمان را!
4- ما بیگانه ستیز نیستیم: اگر امارات همه مختصات توسعه را داشت ولی مردم و حاکمانش به شدت بیگانه ستیز بودند، بی هیچ تردیدی، پیشرفت امروزین نصیب این کشور نمی شد. زمانی که اماراتی ها خواستند بندر دوبی را که در گذر دهه ها و قرن ها، گل اندود شده بود را لایروبی کنند و پولی نداشتند، از ثروتمندان دیگر کشورها - عمدتاً از کویتی ها - کمک خواستند. تا 1984 ، پروازهای دوبی را شرکت هواپیمایی "گلف ایر" انجام می داد. این شرکت متعلق به بحرین،ابوظبی،عمان و قطر بود. در این سال، گلف ایر تصمیم گرفت تعداد پروازهایش به دوبی را کاهش دهد. شیخ محمد مذاکرات بسیاری برای افزایش پروازها گرفت اما مدیران گلف ایر زیر بار نرفتند. شیخ تصمیم به راه اندازی یک شرکت هواپیمایی مستقل گرفت اما امارات نوپا ، متخصصان مجربی که از عهده این کار برآیند در اختیار نداشت. شیخ می توانست سال ها منتظر بماند تا شاید افرادی از امارات بزرگ شوند، درس بخوانند، صنعت هواپیمایی یاد بگیرند، جذب کشورهای خارجی نشوند و بعد، اگر شرایط مهیا بود، یک شرکت هواپیمایی برای امارات تأسیس کنند. او اما یک خلبان کارکشته بریتانیایی به نام "فلاناگان" که سابقه مدیریت در هواپیمایی بریتانیا را داشت مأمور راه اندازی شرکت هواپیمایی امارات کرد و 10میلیون دلار سرمایه اولیه این کار را در اختیار وی قرار داد. کارها که کمی پیش رفت، فلاگان، چهار هواپیما اجاره کرد و در 1990 هنگامی که "امارات" به 21 شهر پرواز داشت، شروع به خرید هواپیمای مدرن کرد و نهایتاً هواپیمایی امارات، به یکی از مشتری های بزرگ تولید کنندگان هواپیما تبدیل شد و توانست با فرودگاه مدرنی که در این سال ها ایجاد کرده است به هاب منطقه تبدیل شود و به همه نقاط دنیا پرواز کند. اگر در 1984 ، مقامات اماراتی می گفتند که فلاناگان یک خارجی است و نمی توان به او اعتماد کرد و دست روی دست می گذاشتند تا شاید دل مدیران گلف ایر به رحم آید و چند پرواز بیشتر به دوبی اختصاص دهند، قطعاً امروز امارات صاحب یکی از معتبرترین برندهای صنعت حمل و نقل هوایی دنیا نبود.
5- تا ریسک نکنید موفق نمی شوید: انسان های موفق، ریسک های بزرگ هم داشته اند و این ، درباره امارات هم صدق می کند. شیخ های اماراتی، می توانستند مانند بسیاری از شیوخ دیگر، پول های خود را در بانک های خارجی پس انداز کنند و روزگار به خوشی بگذرانند اما آنها ریسک کردند و خطر را پذیرفتند. زمانی که شیخ راشد تصمیم گرفت بندر جبل علی را احداث کند، وال استریت ژورنال در مقاله ای سرزنش آلود، این کار را بیهوده دانست و عقده گشایی نامید ولی اکنون هیچ کس نمی تواند نقش این بندر را در اقتصاد منطقه و امارات نادیده بگیرد.
6-تمرکز بر امور مهم و وانهادن امور جزئی: در این باره به یک جمله از شیخ محمد بسنده می کنیم: اگر بپرسید كه چگونه در دبي توانستيم، همه اين دستاوردها را با اين سرعت ركوردي محقق سازيم، خواهم گفت كه ما به هيچ كس اجازه نداديم كه ما را غرق در ريزه كاری های جزئی كند زيرا اساس توسعه درست، همان نگرش است كه جزئياتِ كوچك آن، اهداف بزرگش را محو نمي كند.
7- مردم ما مهم هستند: در توسعه امارات، یک اصل اساسی دیگر نیز وجود دارد که رد پایش را می توان در همه امور دید و آن این که هر تصمیمی که گرفته می شود باید در نهایت به نفع شهروندان اماراتی باشد. مثلاً مهم ترین شرط سرمایه گذاری خارجی در امارات این است که صاحب سرمایه خارجی، با یک شهروند اماراتی شراکت کند. بدین ترتیب، سرمایه گذاری خارجی همان گونه که برای کلیت کشور سودمند است، برای فرد فرد شهروندان نیز سودآوری شخصی دارد.
بی تردید، امارات نیز همانند سایر کشورهای دنیا، عاری از عیب و نقص نیست و برخی اختلافات بین امارات و همسایگانی مانند ایران نیز در جای خود محل بررسی و تأمل دارد ولی در کنار همه این مسائل، عقل سلیم حکم می کند که ضمن محترم شمردن پیشرفت های همسایه، متواضعانه درس آموز نیز باشیم که اگر درس نگیریم، عبرت می شویم.
منبع: عصر ایران
بدلیل نکات جالبی که در این متن وجود داشت و علیرغم قدیمی بودن مطلب، در سایت قرار گرفت.
ارسال نظرهای شما :