بر اساس یافته های مجله کسب و کار هاروارد (HBR) نقش مدیر بایدبه 5 شیوه کلیدی تغییر کند. این تحولات اساسی را با هم مرور می کنیم.

گری همیل تقریبا هفت سال پیش در مجله کسب و کار هاروارد نوشت : اول از همه بیایید همه مدیران را اخراج کنیم. او معتقد بود: به  ساعت های بی شماری فکر کنید  که رهبران  تیمها ، سرپرستان واحدها و معاونان مدیر عامل به نظارت بر کار دیگران اختصاص می دهند. امروز ما معتقدیم که مشکل در اکثر سازمان ها صرفا این نیست که مدیریت ناکارآمد است؛ بلکه مشکل اصلی اینجاست که نقش و هدف یک "مدیر" با آنچه که مورد نیاز است، هماهنگ نیست.

تقریبا 100 سال است که مدیریت با پنج وظیفه اصلی شناخته می شود که اولین بار توسط توسط هنری فایول، نظریه پرداز مدیریت مشخص شد یعنی  برنامه ریزی، سازماندهی، مدیریت کارکنان، هدایت و کنترل. این ویژگی ها به ویژگیهای پیش فرض یک مدیرتبدیل شده اند. اما انجام این وظایف منوط به وجود و پیگیری یک هدف ثابت در افق زمانی و شرایط اقتصادی کاملا پایدار امکان پذیر هستند. امروزه مدیران بایستی ثبات چشم انداز را از بین برده و به سیال بودن اهداف سازمان توجه کنند . امروزه مدیران باید از محدوده دوستانه این پنج وظیفه دور شوند. برای کمک به سازمان ها در مقابله با چالش های امروز، مدیران باید حرکت کنند:

از دستوردهنده به آموزنده: هنگامی که ربات های مجهز به هوش مصنوعی (AI) وظایف بیشتری - مانند بنایی و یا کمک به متخصصان حسابداری جهت  مدیریت موثرتر صورتحسابها - را به انجام می رسانند، دیگر نیازی به یک ناظر برای هدایت افراد نیست. این امر در حال حاضر در بسیاری از صنایع اتفاق می افتد یعنی  کارگران با روبات جایگزین می شوند، مخصوصا برای کارهایی که بیشترجنبه دستی و تکراری دارد تا کارهای فکری و نیازمند خلاقیت.

مديران چگونه  تأثير هوش مصنوعی (AI) بر صنعت خود را هدایت کنند؟ آنها باید وقت بیشتری را صرف بررسی مفاهیم هوش مصنوعی، کمک به دیگران برای گسترش مرزهای دانش و یادگیری از طریق آزمایش شیوه های جدید برای انجام کار جاری بنمایند.

جک ما به عنوان یکی از بنیانگذاران گروه علی بابا در چین، اخیرا گفت: همه چیزهایی که آموزش می دهیم باید از ماشین ها متفاوت باشد. اگر ما شیوه ای را که تدریس می کنیم عوض نکنیم، 30 سال بعد به مشکل برمی خوریم. وی  به معنای وسیع تر آموزش و پرورش اشاره می کند، اما نکته اصلی مد نظر او این است که یادگیری، نه دانش، سازمانها را به آینده هدایت می کند و قهرمان اصلی یادگیری در سازمانها باید مدیران باشند.

از محدود به گسترده: مدیریت ذره بینی (micromanage) بسیاری از مدیران باعث می شود که  آنها اختیارات خود در جهت تصمیم گیری را به دیگران اعطا نکنند یا نیازی نبینند تا بر کار افراد دیگر نظارت کنند. این گرایش، توانایی کارکنان را برای تفکر و تصمیم گیری محدود می کند  و این دقیقا همان چیزی است که برای کمک به سازمان های امروزی لازم است. امروزه مدیران باید بهترین روش تفکر را به افراد بیاموزند. این به این معنی است که کارکنان را تشویق کنید تا درباره رقبای قدیمی و جدید یاد بگیرند و در مورد راه حل های موجود در بازار فکر کنند.

از تکروی به فراگیری: بسیاری از مدیران معتقدند که آنها به اندازه کافی هوشمند هستند تا تمامی تصمیمات را بدون کمک دیگران اتخاذ نمایند ولی قطار در ایستگاه  خود متوقف می شود. ( استعاره از اینکه دانش و توانایی مدیر محدود است و جایی به پایان/ بن بست می رسد) با این حال، تجربه ما این است که در مواجه شدن با شرایط جدید، بهترین مدیران، دست به ایجاد کلوپ یا محفل رهبری می زنند که گروهی از افراد هم رتبه از سراسر شرکت را دور هم جمع می کنند تا نظرات بیشتری در مورد مشکلات و راه حل های موجود  به دست آورند.

مدیران باید مجموعه ای متنوع از سبک های تفکر را به چالش بکشند تا تفکر ناب و صیقلی، همچون جرقه های آتش از میان دود و مه  برخیزد و ضمن مبادله دیدگاه های افراد، ادغام تجربیات و تصورات متفاوت آنها از آینده کسب و کار متجلی گردد.

از تکرار به نوآوری: مدیران اغلب پیش بینی پذیری را تشویق می کنند ،  آنها می خواهند کارهایی که میخواهند برآورده شوند، سیستم ها در جای خود و شاخص های عملکرد بالا باشد. به این ترتیب، عملیات شرکت می تواند به طور کامل قابل توجیه باشد. کار امسال هم همان طوری انجام می شود که در سال گذشته اجرا می شد. مشکل آنجاست که این روش باعث می شود مدیران تنها بر آنچه که می دانند تمرکز کنند یعنی درحفظ وضعیت موجود به هر قیمتی و با تقبل هر هزینه ای.

سازمانهای امروز، ولی  به مدیران نیاز دارند که بیشتر در مورد نوآوری و فراتر از وضعیت موجود فکر کنند. آقای ادریس موتی، مدیر عامل شرکت Idea Couture Inc این نکته را به خوبی بیان می کند: وقتی  که یک شرکت در حال گسترش است و مدیر عامل می گوید" شرکت ما بزرگ است " یا زمانی که عکسی از یک شرکت بر روی جلد مجلات کثیرالانتشار ظاهر می شود، بهترین زمان برای شروع تفکر است. هنگامی که شرکت ها زیرتیغ هستند و همه چیز در حال سقوط است، سخت است که دلایل قانع کننده ای برای تغییر پیدا کنید. ولی به هر حال، شرکت ها باید یاد بگیرند که به موفقیت های کوتاه مدت تجاری دل نبندند و مراقب باشند که این موفقیت های کوچک و موقت آنها را از مسیر نوآوری منحرف نکند. به یاد داشته باشیم که بهترین زمان برای نوآوری در طول حیات یک کسب و کاراست.

از حلال  مسائل به چالش گر: حل مشکلات هرگز جایگزین رشد یک کسب و کار نیست. بسیاری از مدیران به ما گفته اند که تنها راه حل  آنها برای حل مسائل سازمان، اخراج کارکنان است ولی آنها راهی برای حل مشکلات طبیعی کسب و کار ارائه نمی کنند. ما فکر می کنیم اخراج پرسنل نباید تنها راهکار مدیر امروزی باشد. بایستی راه های بهتری برای مدیریت شرکت یافت.  این کار  با چالش کشیدن افراد برای کشف راه های جدید و بهتر برای رشد کسب و کار و با تجدید نظر در روش های قبلی انجام می شود ولی  تمرین بازتابی بیشتری لازم است تا چالش های کسب و کار درک شوند و تفکر پیرامون چالش ها و پاسخ به آنها شکل بگیرد.

از کارفرما به کارآفرین: بسیاری از مشاغل در تلاش برای سرپرستی یک نفر هستند. تاکید و تمرکز بر مشتریان، رقبا، نوآوری ها، روند بازار و عملکرد سازمانی به خوبی نشان دهنده ویژگیهای یک  مدیر امروزی است. ولی   یک مدیر سنتی  تنها بر کاری که می خواهد انجام می دهد و چگونگی انجام آن تمرکز می کند. هر کسی که برای یک ( مدیر سنتی یا)  "رئیس" کار کرده، احتمالا این نکته را حس نموده است.

کار مدیر باید دائم از یک کارفرما به یک کارآفرین تغییر کند. کارآفرینی یک تفکر است که می تواند به ما کمک کند چیزهایی را که معمولا نادیده می گیریم و مواردی را که  معمولا از آنها اجتناب می کنیم را ببینیم. فکر کردن به عنوان یک کارآفرین به معنای گسترش ادراک و افزایش عمل شماست . هر دوی این عوامل برای پیدا کردن راههای جدید برای توسعه کسب و کار مهم هستند و باعث می شوند که سازمان ها با آینده رو به رو شوند، پر جنب و جوش، هوشیار، بازیگوش و کنجکاو با شند و به نوآوری دائمی روی آورند.

ما می خواهیم مدیران دوباره به انسانهایی راستین تبدیل شوند. افرادی که دوست دارند یاد بگیرند ،  به آموزش، آزادی و نوآوری بپردازند، دیگران را در فرآیند تفکر تخیلی کمک کنند و آنها را به چالش بکشند تا محیط کسب و کار روز به روز بهتر و بهتر شود. در این صورت، همگی اطمینان حاصل خواهند کرد که سازمان ها کاری بیش از تکرار روش های قدیمی انجام می دهند و پا به پای به روز رسانی خود و بکارگیری تکنولوژی، راه کارهایی را برای انجام کارهای کاملا جدید ارائه می نمایند.

در صورت تمایل، متن اصلی را از این لینک بخوانید:

https://hbr.org/2018/10/the-role-of-a-manager-has-to-change-in-5-key-ways?utm_medium=social&utm_source=twitter&utm_campaign=hbr

منبع متن و عکس: مجله کسب و کارهاروارد ، مورخ 26 اکتبر 2018 برابر با 4 آبان 1397

ارسال نظرهای شما :

نظری ثبت نشده است.