بهار عربی، برگزیت و نتیجه انتخابات اخیر آمریکا، نشانه‌هایی آشکار از آغاز تغییرات گسترده در نظام روابط بین‌الملل است. در این عصر پرآشوب، سبک رهبری کسب و کار چگونه بایستی تغییر کند؟ اثر این تغییرات بر چشم انداز اقتصاد ایران چیست؟ 

با توجه به نظرسنجی انجام شده توسط موسسه یوگو (YouGov survey) که ۲۳ هزار نفر از ۲۱ کشور دنیا در آن شرکت داشتند، سال ۲۰۱۶ یک سال بد ارزیابی شد و اکثر آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها نسبت به بهبود اوضاع در سال ۲۰۱۷ کاملا بدبین هستند. ما در دورانی متلاطم زندگی می‌کنیم که ملی‌گرایی و افراط‌گرایی در آن رشد فزاینده‌ای داشته است. البته قبلا هم این تزلزل بازارهای جهانی مورد توجه قرار گرفته بود. مثلا مجله ی تایمز در اواخر سال 2015  پیش بینی کرده بود که سال 2016 بدلیل فقدان رهبری جهانی، سال پرآشوبی باشد.

در ادامه چهار روندی که تاثیراتی جدی بر عملکرد سازمان‌ها در سال‌های پیش‌رو خواهد داشت را با هم مرور می‌کنیم، به این امید که به روشن تر شدن چشم انداز اقتصاد ایران طی سالهای آتی بینجامد.

۱) روباتیک

امروزه رسانه‌ها در حال داستان‌پردازی راجع‌به روبات‌هایی هستند که در حال تصاحب مشاغل انسان‌ها هستند. مطالعاتی همچون پژوهش موسسه دیلویت و آکسفورد، پژوهش بانک آمریکا و مریل لینچ (BOAML) و پژوهش گروه مشاورین بوستون (BCG) پیش‌بینی کرده‌اند که حدود ۳۵ الی ۴۷ درصد از مشاغلی که در حال‌حاضر توسط انسان‌ها انجام می‌شود، در دهه‌های بعدی توسط روبات‌ها انجام خواهد شد. همچنین پژوهش بانک انگلستان حاکی از آن است که در سال‌های آتی ۸۰ میلیون شغل در ایالات‌متحده آمریکا بر اثر فرآیند خودکار شدن کارها از بین خواهد رفت. بانک جهانی نیز در گزارش خود هشدار داده است که فرآیند خودکارسازی، ۷۷ درصد مشاغل در چین و ۶۹درصد مشاغل در هند را تهدید می‌کند.اگر پیش‌بینی‌ها درست از آب در بیاید، نسل بعدی روبات‌ها طراحی بهتر و هوش مصنوعی قوی‌تری خواهند داشت و در ادارات، هتل‌ها و خانه‌ها در کنار ما حضور دارند تا به ما مشاوره حقوقی بدهند، پیتزایی که سفارش دادیم را برایمان بیاورند، در کارخانه‌ها به جای ما کار کنند، از ما مراقبت و پرستاری کنند و در بازی‌های فکری ما را شکست بدهند. حتی صحبت‌هایی در جریان است تا معاملات بازار سهام به صورت خودکار از سوی سرورهایی که بر مبنای الگوریتم‌های معامله‌گری کار می‌کنند، انجام شود.قطعا چهارمین انقلاب صنعتی بدون پیامد نخواهد بود. فرانسیس کالینز، مدیر پروژه ژنوم انسانی پیش‌بینی کرده است که تا سال ۲۰۳۰ جریان‌ها و نهضت‌های اعتراضی متعددی علیه فناوری‌هایی که موجب بیکاری انسان‌ها می‌شوند، شکل بگیرد.

۲) اقتصاد اوبری و اقتصاد مبتنی بر آزادکاری

اخیرا در برزیل بودم و یک خودروی اوبر (Uber) سفارش دادم. اوبر از سال ۲۰۱۴ در برزیل فعالیت می‌کند. اکثرا رانندگان اوبر در برزیل را جوانان بیست تا سی سال تشکیل می‌دهند. افرادی که صبح‌ها سر کلاس دانشگاه‌شان حاضر می‌شوند، عصرها از طریق اوبر درآمدزایی دارند و بعد از آن نیز به مشاغلی همچون مربیگری شنا می‌پردازند. توضیح اینکه به نظر می رسد اینها بخشی از خصوصیات و زندگی نسل هزاره مبتنی بر تحصیل، کار و لذت بردن از زندگی هستند که در بخش بعد آثار اقتصادی آن رابرکسب و کارها خواهیم دید.

به اقتصاد مبتنی بر آزادکاری (gig economy) خوش آمدید

در حال حاضر بیش از ۵۵ میلیون آمریکایی، آزادکار (Freelancer) هستند. در پژوهشی که اخیرا انجام شد، پیش‌بینی شده است که تا سال ۲۰۲۰ از هر دو نفر فرد شاغل در بریتانیا و ایالات‌متحده آمریکا، یک نفر خویش‌فرما (Self-employed) خواهد بود. مدل‌های جدید کسب و کار، مقاومت اصناف و اتحادیه‌های کاری را به دنبال داشته است. از طرفی اصناف و اتحادیه‌های کاری با درخواست شرایط شغلی و دستمزد بهتر از سوی نیروهای کار ساعتی مواجه شده‌اند. علاوه بر این، اعتراضات بخش‌های سنتی اقتصاد که از مدل اقتصاد اوبری (Uber-nomics) لطمه خورده‌اند، گسترده‌تر شده و در سال ۲۰۱۶ در قاره‌های مختلف دنیا، اعتراضاتی جدی از سوی رانندگان تاکسی و شرکت‌های کرایه خودرو علیه کسب و کارهای اوبری شکل گرفته است.

۳) موقعیت برتر نسل هزاره در محیط کاری

بر اساس پژوهش موسسه بروکینگز تا سال ۲۰۲۵، نسل هزاره حدود ۷۵ درصد از کل نیروی کار را تشکیل خواهند داد. همچنین پژوهش اخیر موسسه گالوپ حاکی از آن است که افراد متعلق به نسل هزاره بیشترین تمایل را به تغییر شغل دارند و ۶۰ درصد از کارکنان متعلق به نسل هزاره هر سال به دنبال فرصت‌های شغلی جدید هستند که هزینه‌ای حدود 5/ 30 میلیارد دلار در سال به اقتصاد آمریکا تحمیل می‌کند. در نظرسنجی اکسنچر مشخص شد که تنها ۱۵ درصد فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های آمریکا به‌کار کردن در شرکت‌های بزرگ تمایل دارند و مابقی ترجیح می‌دهند در سازمان‌های کوچک‌تر مشغول شوند یا برای خودشان کار کنند. همچنین کارکنان متعلق به نسل هزاره از مواردی همچون سبک‌های مدیریتی غیررسمی، محیط کاری انعطاف‌پذیر و یادگیری مداوم استقبال می‌کنند.

۴) مخالفت با جهانی‌سازی و ظهور دیدگاه‌های ساختارشکنانه

وقایعی همچون تغییر نظام‌های سیاسی در کشورهای عربی( که متن اصلی آن را بهار عربی خوانده ) ، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) و انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا نشانه‌هایی آشکار از آغاز تغییرات گسترده در نظام روابط بین‌الملل است. این تحولات نشانگر گرایش محسوس نظام‌های سیاسی به «انزوا» و «ملی‌گرایی افراطی» است. پیش‌بینی شده است که این گرایش‌های جدید در اتحادیه اروپا و به‌خصوص در کشورهایی مانند فرانسه و ایتالیا نیز ادامه خواهد یافت. به‌نظر می‌رسد مقاومت در برابر تن دادن به نظم جهانی تبدیل به یک بنیان فکری شده است. مطابق گزارش مجله اکونومیست: «درحالی که جهانی‌سازی به یک لکه ننگ تبدیل شده است، در نقطه مقابل ملی‌گرایی و فلسفه تمرکز قدرت در حال رشد کردن هستند.». جاه‌طلبی‌های بعد از دوران جنگ سرد راجع به جهانی‌سازی به سرعت در حال رنگ باختن هستند، به‌خصوص در شرایطی که چین در حال از دست دادن قدرت صادراتی خود است. مجموعه این تحولات بر روی تجارت جهانی تاثیرات شگرفی خواهد گذاشت و شرکت‌ها نیاز دارند تا در چنین فضای متلاطمی به بازنگری راهبردهای خود بپردازند.

در ادامه تغییراتی که نیاز است شرکت‌ها در حوزه رهبری ایجاد کنند، معرفی شده است:

الف) راهبری واکنش‌گرا: شرایط به سرعت در حال تغییر امروز، نیاز به راهبرانی دارد که بتوانند به سرعت به تغییرات پاسخ بدهند. راهبران باید در مواردی همچون راهبردها و مدل‌های کسب و کار، ساختارهای سازمانی، الگوهای کاری، نحوه تخصیص منابع انسانی و فیزیکی، مدیریت تعارضات، آموزش و سرمایه‌گذاری در حوزه تحقیق و توسعه بازنگری‌هایی اساسی انجام بدهند. آنها باید در تصمیم‌گیری انعطاف‌پذیری و قاطعیت بالاتری داشته باشند. جان کولمن در مقاله‌ای که در مجله کسب و کار هاروارد منتشر کرده است، به اهمیت برقراری تعادل بین ثبات و چابکی در سازمان توسط رهبران می‌پردازد.

 

ب) جایگزینی سبک یادگیری افقی با عمودی: رویکردهای سنتی در حوزه آموزش راهبری مانند برنامه‌های آموزشی مبتنی بر کلاس که اصطلاحا سبک  یادگیری افقی نامیده می‌شوند، در ایجاد خصیصه‌های واکنش‌گرایی و انعطاف‌پذیری در راهبران، ناموفق هستند.

این رویکردها باید با رویکردهای کثرت‌گرا که رهبران در آن بتوانند فکر کردن و اقدام کردن را یاد بگیرند، جایگزین شوند. برخی از مهم‌ترین رویکردهای متعلق به سبک یادگیری عمودی عبارت است از:

• یادگیری شخصی ‌( یا متناسب) سازی شده

• یادگیری تجربه‌ای (یادگیری از طریق شبیه‌سازی محیط واقعی، کار عملی و...)

• یاد گرفتن یادگیری (استفاده از ابزارهایی نظیر برنامه‌ریزی سناریو، تفکر سیستمی، مدل‌های ذهنی و...)

منبع اصلی: سایت کارآفرینی

ترجمه: دنیای اقتصاد، مورخ 15 اسفند 1395 با اندکی تغییرات

منبع عکس: آرشیو مجله ی تایمز با اصلاحات توسط گروه مشاوره مدیریت آراد

متن به زبان اصلی را در صورت تمایل، اینجا بخوانید.

ارسال نظرهای شما :

نظری ثبت نشده است.