بسته به این که در کجای دنیا زندگی کنید، مشاغل پر درآمد در اطرافتان متفاوت خواهد بود.مجله فوربس در گزارشی بر اساس شرایط کار، درآمد، آینده شغلی، استرس شغلی و ردهبندی مشاغل، فهرست 10 شغل پردرآمد را منتشر کرده است.
شاید شغلتان شما را انتخاب کرده باشد و شاید از بد روزگار، پشت این میز و روی این صندلی گرفتار شده باشید، اما باور کنید همه این طوری نیستند، یک عده از مردم در یک جاهایی از دنیا زندگی میکنند که در نوجوانی به جای نوشتن انشاء در مورد تابستان در مورد این فکر می کنند که میخواهند در آینده چه کاره شوند و یکی از چیزهایی که راهنماییشان میکند همین است؛ این که کجا پول بیشتری در میآید. بسته به این که در کجای دنیا زندگی کنید، مشاغل پر درآمد در اطرافتان متفاوت خواهد بود، در آمریکا، نه کارآفرینها و نه بانکدارها و نه حتی وکیلها نیستند که بیشترین درآمد سالانه را دارند، از میان 10 شغل پردرآمد در آمریکا هفت تایشان شاخههای پزشکی را پوشش میدهند.
مجله فوربس در گزارشی بر اساس شرایط کار، درآمد، آینده شغلی، استرس شغلی و ردهبندی مشاغل در میان جدولهای گرایش، فهرست 10 شغل پردرآمد( سال 2015) را منتشر کرده است*.
رتبه دهم در این جدول، داروسازی است با درآمد سالانه بیش از 120 هزار دلار. رتبه نهم به کنترلکنندههای ترافیک هوایی در فرودگاهها رسیده است که در سال 122 هزار دلار درآمد دارند . با شغل تحلیل داده، درآمد شما 124 هزار دلار در سال خواهد بود. ششمین شغل این جدول، ارتودنسی است با در آمد نزدیک به 129 هزار دلار. با رشته مهندسی پالایش، در آمد 130 هزار دلاری منتظر شماست. اگر دندانپزشک بشوید میتوانید 146 هزار دلار درآمد داشته باشید. . مدیران اجرایی ارشد شرکتها میتوانند تا 173 هزار دلار پول در بیاورند. سومین شغل در میان پردرآمدترینها پزشکی عمومی است با درآمد سالانه 180 هزار دلار، روانشناسها تا 181 هزار و 200 دلار در سال در میآورند. اما پردرآمدترین شغلی که در آمریکا میتوانید به دست بیاورید، جراحی است که با فاصله بسیار زیاد از مشاغل دیگر، سالانه تا 352 هزار دلار درآمد دارد.
در بریتانیا، دهمین شغل پردرآمد سال 2015 متعلق به مدیران فناوری و آیتی است که بیش از 103 هزار دلار درآمد داشتهاند، کنترل ترافیک هوایی 112 هزار دلار درآمد دارد و متخصصان حقوقی میتوانند تا 117 هزار دلار درآمد داشته باشند. خانواده پزشکی که در آمریکا پردآمدترین حوزه شغلی محسوب میشود در بریتانیا در رده هفتم درآمد قرار دارد و تا 117 هزار دلار درآمد دارد، مدیران موسسههای مالی میتوانند تا کمی بیش از 117 هزار دلار در سال دربیاورند. در حالی که مدیران مالی تا 119 هزار دلار در آمد دارند. خلبانها میتوانند تا 127 هزار دلار در سال در آمد داشته باشند. هر سه شغل بالای این جدول، در کشوری که قلب بازار های مالی دنیاست، به حوزه معاملات مالی متعلق است. مدیران بازاریابی در بریتانیا تا 130 هزار دلار درمیآورند، مدیران و مقامات ارشد شرکتهای مالی درآمدی بالغ بر 178 هزار دلار در سال دارند و کارگزاران مالی که پردرآمدینترین شغل در انگلستان این کشور را دارند میتوانند تا 186 هزار دلار سالانه در آمد داشته باشند.
در سنگاپور، دهمین شغل پردرآمدی که میتوانید داشته باشید کارگرازی است که درآمدی حدود 89 هزار دلار دارد، مدیران میانی کمپانیها تا 98 هزار دلار در سال در آمد دارند. پزشکان عمومی میتوانند 111 هزار دلار در سال به خانه ببرند و برای مدیران شرکتها این رقم به 116 هزار دلار میرسد. استادان دانشگاه حدود 125 هزار دلار در سال در آمد دارند و مدیران عامل شرکتها درآمدشان به 160 هزار دلار میرسد. درآمد وکلا میتواند تا 167 هزار دلار برسد و پزشکان متخصص در رتبه سوم جدول درآمد سنگاپور هستند و در آمدشان با اختلاف از همتایانشان در آمریکا، به 205 هزار دلار در سال میرسد. اما دو پله بالایی جدول درآمد در سنگاپور متعلق به مشاغل دولتی است. وزرا در سنگاپور سالانه 818 هزار دلار درآمد دارند و پست نخستوزیری یک میلیون و 634 هزار دلار حقوق سالانه دارد. مقایسه این ارقام با برخی از ارقام مندرج در فیش های حقوقی مدیران دولتی کشورمان هم جالب است
خیلی وقتها ممکن است یادمان نباشد که برای چه کار میکنیم و چه کاری برای رسیدن به شغلمان انجام دادهایم؟ تقریبا تمام مشاغل پردرآمد در تمام دنیا نیازمند تحصیلات قابل قبول دانشگاهی هستند که در نظام های سختگیرانه آموزشی به دست آوردنش کار چندان راحتی هم نیست، به نظر میرسد اگر همه چیز سر جای خودش باشد، جور هندوستان کشیدن واقعا به شما کمک خواهد کرد تا به طاووسی که آرزویش را دارید برسید!
هفتهنامه اکونومیست نیز در گزارشی** به زوایای حقوق مدیران شرکتهای سهامی عام پرداخته و در تحلیل خود نوشته است: این روزها پاداش مدیران بهشدت به بازده سهام شرکتشان در بورس وابسته شده است. در سال 2000 فقط یکپنجم شرکتهای بزرگ و حاضر در بورس پاداشهای مبتنی بر بازده ارائه میکردند، اما اکنون چهارپنجم این شرکتها چنین پاداشهایی درنظر میگیرند، بنابراین میتوان امیدوار بود که میزان پاداشها و دستمزدها تناسب بیشتری با میزان بازدهی و کارآیی یک مدیر داشته باشد..در واقع، هیاتمدیره و سهامداران بهعنوان ناظر، عملکرد مدیر را با توجه به کارآیی، بازدهی و ارزش هریک از استعدادهایش مورد سنجش قرار میدهند.
همچنین در تحقیق دیگری که توسط استیو کاپلان، استاد دانشگاه شیکاگو بوث، انجام شده است نشان میدهد در آمریکا دستمزد مدیران عامل شرکتهایی که سهام آنها در بورس عرضه شده است از سال 2000 تا 2011 تا 46 درصد کاهش یافته است. گرچه به دلیل سوددهی این شرکتها دستمزدها از سال 2012 افزایش یافته است، اما هنوز کمتر از سطح سال 2000 قرار دارد و این نتیجه نظارت دقیق بر حقوق مدیران است. یراساس این تحقیق مدیرعاملهایی که بالاترین دستمزد دریافت شده را داشتهاند موجب شدهاند طی سه سال سود سهام شرکتهایشان 60 درصد بیشتر از دیگر شرکتهای فعال در زمینه کاری آنها باشد. مدیرعاملهایی که عملکرد خوبی ندارند، اخراج میشوند و برکناری مدیران نسبت به گذشته متداولتر شده است. امروزه مدیرعاملهای 500 شرکتهای برتر استاندارداند پورز بهطور متوسط 6 سال در سمت خود باقی میمانند.
در صورت تمایل، می توانید متن کامل این مطلب را تحت عنوان تجربه خارجی حقوق های نجومی اینجا بخوانید.
*منبع: اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا- مورخ 8 تیرماه 1395
منبع عکس: سایت findandselect.com
**منبع: دنیای اقتصاد مورخ 14 تیرماه 1395
ارسال نظرهای شما :